پرایس اکشن یکی از کاربردیترین و سادهترین روشهای پیشبینی قیمت سهام میباشد. پرایس اکشن یکی از پراستفادهترین روشها برای تحلیل در بازارهای بورس و ارزهای دیجیتال مانند بیتکوین، آیوتا و اتریوم است. از آنجایی که آموختن این روش و بکارگیری آن برای سرمایهگذاران آسان است، بسیاری از معاملهگران مبتدی نیز از چنین روشی برای پیشبینی قیمت سهم استفاده میکنند. در این نوشتار به تعریف پرایس اکشن، و کسب اطلاعات بیشتر میپردازیم.
پرایس اکشن یک روش معاملهگری بدون استفاده از اندیکاتورها و ابزارهای مختلف است. چارت قیمت در این روش خلوت بوده و تنها روی سطوح قیمت به همراه حمایت و مقاومتهای مهم متمرکز میشویم.
«پرایس اکشن» (Price Action) یک روش معاملهگری در بازارهای مالی است که براساس ماهیت قیمت داراییها و تغییرات آن کار میکند. نمودار قیمت یک معاملهگر به روش پرایس اکشن، در اصطلاح لُخت و خلوت بوده و فقط ممکن است در برخی مواقع، از یکی از اندیکارتورهای ساده مثل «میانگین متحرک» (Moving Average = MA) استفاده شود. خطوط روند اصلی و سطوح «حمایت و مقاومت» (Support & Resistance) اصلیترین پارامترهایی هستند که در این روش از آنها استفاده میشود. در حقیقت تمام اطلاعاتی که سایر اندیکارتورها و ابزارهای مختلف در پلتفرمهای معاملاتی به کاربرها ارائه میکنند، از دادههای مربوط به قیمت یک دارایی محاسبه میشوند. پس تغییرات قیمت، مهمترین فاکتور برای درک رفتار بازیگران این بازار (چه انسانها، چه رباتها) در بازههای زمانی مختلف است. به این معنی که هر تصمیمی که بازیگران یک بازار بگیرند، تأثیر خود را روی قیمت نشان میدهد و پرایس اکشن به دنبال درک این تصمیمها برای کسب سود است.
میدانیم که در خیلی از مواقع، انتشار اخبار یا یک مطلب خاص میتواند باعث تحرک قیمت و نوسان در بازار شود؛ اما در پرایس اکشن نیازی به تحلیل این اخبار و اطلاعات نیست؛ دلیل این موضوع این است که تأثیر نهایی تمام اخبار و اطلاعات مختلف، روی قیمت پدیدار میشود و با آنالیز رفتار قیمت میتوان به هدف خود رسید.
پس میتوان اینطور نتیجه گرفت که تمام دادههای حاصل از ابزارهایی مثل RSI، MACD و Stochastics تنها چارت را شلوغ و زمان تحلیل را طولانیتر میکنند. تغییرات قیمت، خود گویای تمام اطلاعات مورد نیاز ما برای ساخت یک سیستم معاملهگری سودآور به همراه سیگنالهای لازم برای ورود و خروج در معاملات است.
پرایس اکشن در عین سادگی، استراتژیهای مختلفی برای معاملهکردن در اختیار ما قرار میدهد و همهی آنها فقط با بررسی رفتار نمودار قیمت عمل میکنند. به این استراتژیها، «ستاپهای معاملاتی» (Trading Setups) گفته میشود و Pin Bar Setup، Fakey Setup و Inside Bar Setup چند نمونه از آنها هستند.
برای شناخت بهترین سبک پرایس اکشن، بهتر است در ابتدا به صورت کامل و جامع درباره سبک های آن صحبت کنیم. انواع پرایس اکشن موجود در بازارِ ارزهای دیجیتال، شامل پرایس اکشن مدل RTM، پرایس اکشن مدل ال بروکس، پرایس اکشن لنس بگز و پرایس اکشن مدل وودز(woods) هستند. در ادامه به معرفی هر یک از این سبک ها خواهیم پرداخت.
استادان بزرگ این سبک به روشی رسیده اند که می توانند با آن، بیشترین حد سود ممکن را به دست بیاورند. در این سبک همه چیز در عرضه و تقاضا خلاصه نمی شود. هدف سبک پرایس اکشن آرتی ام این است که تریدرها بتوانند هم جهت با بزرگان بازار معامله کنند.
پرایس اکشن ال بروکس می تواند کامل ترین و بهترین سبک پرایس اکشن ها باشد؛ این سبک توسط آقای ال بروکس ایجاد شد. او دیدگاه متفاوتی نسبت به سایر معامله گران در بازار ارزهای دیجیتال داشت. او معتقد است تمامی حرکات قیمت در بازارهای دیجیتال اهمیت ویژه ای دارد و نمی توان هیچ یک را به عنوان نویز در نظر گرفت.
یکی دیگر از استراتژی های مهم در بازار ارزهای دیجیتال، پرایس اکشن لنس بگز است. این پرایس اکشن که می توان از آن به عنوان بهترین سبک پرایس اکشن یاد کرد، بر اساس تصمیمات کاربر انجام می شود. در پرایس اکشن لنس بگز، از تایم فریم ها برای شناخت نوسانات بازار استفاده می شود. پرایس اکشن لنس بگز به تریدرها کمک می کند نوسانات و حرکات قیمت در چارچوب حمایت و مقاومت را تحلیل کنند و برای حرکات آینده، برنامه ریزی کنند.
پرایس اکشن وودز، روشی است که نسبت به دیگر روش ها طرفداران کمتری دارد و نام آن کمتر شنیده شده است. پرایس اکشن وودز نسبت به روش لنس بگز پیچیدگی بیشتری دارد، اما در مقایسه با پرایس اکشن RTM، پیچیدگی کمتری دارد. این پرایس اکشن در واقع دارای ۶ ستاپ معاملاتی است که روند قیمت را مورد بررسی قرار می دهد.
تحلیل پرایس اکشن شخص به شخص میتواند متفاوت باشد. بارها اتفاق افتاده که دو معاملهگر با نگاه به حرکات قیمتی مشابه، به دو نتیجهگیری کاملا مختلف برسند. یکی از آنها شاید ادامه روند نزولی را پیشبینی کند و دیگری انتظار بازگشت روند را در آینده نزدیک داشته باشد. البته دوره زمانی که معاملهگر استفاده میکند، تاثیر فراوانی بر روی تحلیل او خواهد گذاشت؛ بطوریکه قیمت یک ارز دیجیتال میتواند در طول چند هفته به صورت نزولی باشد، اما در تصویر بزرگتر هر ماه رشد کرده باشد.
نکته مهم این است که الگوها همیشه بلافاصله درست از آب در نمیآیند و تحلیلگر باید برای گرفتن تایید از الگو به آن فرصت کافی (نه زیاد و نه کم) بدهد. این نوع تحلیل نسبت به سایر شیوههای معاملهگر مزیتهایی هم دارد که از جمله آنها میتوان به سریع بودن و کاربردی بودن آن در هر بازاری اشاره کرد. در عین حال که بیشتر استراتژیهای پرایس اکشن ساده است، یادگیری و استفاده از آن در نمودارها نیازمند تمرین فراوان است. پرایس اکشن به تریدر اجازه خواهد داد تا نظم موجود بین خریداران و فروشندگان را از بینظمی بین دادههای قیمتی بیرون بکشد و بر اساس آن حرکت بعدی را پیشبینی کند.
نکته پایانی
همانطور که در مقاله تحلیل تکنیکال توضیح داده شده است، ابزارها، روشها و الگوهای تحلیل تکنیکال همگی به ما کمک میکنند تا تحلیل بهتری از شرایط قیمت و آینده آن را داشته باشیم. آنها هیچ وقت موضوعی قطعی را به ما نشان نمیدهند. در مورد سیگنالهای پرایساکشن هم این موضوع صدق میکند. همچنین، علاوه بر ایجاد یک سیگنال، منطقه شکلگیری آن هم اهمیت دارد.
باید توجه داشت هیچ رویکرد معاملهگری و تحلیلگری ایده آلی وجود ندارد. با این وجود، تجزیه و تحلیل بر اساس پرایس اکشن اطلاعاتی را فراهم میکند که تعداد زیادی از شاخصهای واقعی بر اساس آنها است. با استفاده از پرایساکشن یادگیری خواندن و تفسیر حرکات نمودار قیمت به خودی خود به یک استراتژی معاملهگری تبدیل میشود. اگر تصمیم دارید سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال را یاد بگیرید، پیشنهاد این است که برای شروع فقط بر روی یک روش تمرکز کنید. قبل از تلاش برای یادگیری بیشتر، با استراتژی انتخابی خود سودآور شوید. پرایس اکشن روشی نیست که سود را تضمین کند، اما با گذشت زمان و تمرین، یک سبک معاملاتی عالی را فراهم میکند.