میتوان استیکینگ (Stacking) در دنیای ارزهای دیجیتال را معادل سپردهگذاری پول در بانکهای متمرکز برای دریافت سود دانست. در این شیوه درآمدزایی منفعلانه، دارندگان ارزهای دیجیتال میتوانند با سپردهگذاری داراییهای خود در پروژههای بلاک چین به منظور پشتیبانی از امنیت و فعالیتهای آنها، پاداش دریافت کنند. یکی از روشهای استینکینگ که ریسک نسبتا پایینی دارد، لیکوئید استیکینگ (Liquid Staking) است. امور مالی غیر متمرکز (Decentralized Finance) یا همان دیفای (DeFi) روشهای متعددی برای درآمدزایی و به ویژه درآمدزایی منفعلانه دارد. خیلی از امور مالی که پیش از این، فقط توسط بانکها و به صورت کاملا متمرکز انجام میشد، امروزه به لطف پروژههای متعدد دیفای، به صورت غیر متمرکز انجام میشوند. این روزها میتوان کارهایی مثل وام گرفتن تا سپردهگذاری برای دریافت سود را بدون دخالت سازمانهای متمرکز مالی و بانکی، بدون دخالت دولتها، بدون نیاز به وثیقه و حتی بدون نیاز به احراز هویت، به صورت کاملا غیر متمرکز انجام داد. البته، به دلیل فراوان بودن پروژههای دیفای و پخش شدن سرمایههای افراد بین این پروژهها، اکثر آنها با مشکلی به نام لیکوئیدیتی (نقدینگی) مواجه هستند. پروژههای دیفای نیز همانند هر سازوکار مالی دیگری برای فعالیت کردن به لیکوئیدیتی نیاز دارند و به همین دلیل، به شیوههای مختلف، کاربران را به تأمین لیکوئیدیتی تشویق میکنند. از میان این روشها میتوان به اثبات سهام (Proof-of-Stake یا PoS) و Liquid Staking اشاره کرد.
با رویداد اخیر ادغام ETH ۲.۰، که به عنوان «The Merge» شناخته میشود، اتریوم به یک زنجیره اثبات سهام تبدیل شد و به کاربران اجازه میدهد اتر (ETH) را برای ایمن کردن شبکه استیک کنند و برای این کار پاداش دریافت کنند که انتظار میرود بین ۳ تا ۶ درصد در سال بازدهی داشته باشد. این مدل امنیتی اتریوم را به شدت تغییر داده است – که پیش از این تحت مدل اثبات کار بود و فقط ماینرهای متخصص میتوانستند پاداش دریافت کنند. پس از رویداد ادغام، اکنون هرکسی میتواند اتر خود را با هر ولیدیتوری استیک کند و برخی از جوایز را کسب کند. با این حال ادغام تنها یکی از مراحل تکامل اتریوم به اثبات سهام بود؛ زیرا کاربران قادر به برداشت اتر استیک شدهی خود نیستند. مرحله بعدی ارتقای پیش روی شانگهای است.
همانطور که گفته شد، لیکویید استیکینگ به عنوان راهحل مشکلات سپردهگذاری سنتی در دنیای ارزهای دیجیتال شناخته میشود. البته این موضوع به این معنی نیست که این روش کامل بوده و معایبی نداشته باشد. در Liquid Staking با اضافه شدن یک لایه دیگر، پیچیدگی در سیستم مالی غیرمتمرکز بیشتر میشود و ممکن است منجر به افزایش ریسک سیستماتیک شود. در این حالت فروپاشی یا بحران در یک قسمت، میتواند مانند یک اثر دومینویی به کل اکوسیستم آسیب وارد کند. یکی از دیگر معایب لیکویید استیکینگ خرید رأی است. شرکت در تصمیمات حاکمیتی یک شبکه، از مهمترین قابلیتهای استیکینگ به حساب میآید که باعث میشود بتوان با استفاده از سپردهگذاریهای توکنیزه شده حق رأی را به سایر افراد فروخته و منتقل کرد. مکانیسم سیستمهای اثبات سهام شباهت زیادی به تصمیمگیری در شرکتهای سهامی دارد که در آنها فردی که بیشترین سهام را در اختیار دارد، از حق رأی بالاتری برخوردار خواهد بود. این فرض و امکان جابجایی حق رأی احتمال تمرکز قدرت را در این روش بیشتر میکند. در الگوریتمهای اثبات سهام میتوان اصلیترین خطر را به اسلشینگ (Slashing) مربوط دانست. در بلاک چینهای مبتنی بر اثبات سهام در صورت عدم فعالیت، اعتبارسنجی غیرصادقانه یا هر رفتار مخرب، جریمهای در نظر گرفته میشود که به آن اسلشینگ میگویند. این جریمه به روشهای مختلفی از جمله از دست دادن مقدار ثابتی از دارایی، درصد مشخصی از رمزارز، قطع حساب Validator به صورت کامل یا ممنوعیت موقت و دائمی فعالیت اعمال میشود.
نتیجه گیری :
در این مطلب به بیان این موضوع پرداختیم که ببینیم لیکویید استیکینگ چیست و چه انواعی دارد؟ همچنین به بیان خطرات آن پرداختیم. طبیعتاً فضای دیفای، هر روزه روشها و استراتژیهای کارآمدتری را طلب میکند که بیشتر بتواند به نفع کاربران سیستمهای غیرمتمرکز باشد. همچنین بیشتر شبکههای رمزارزی به سمت الگوریتم گواه اثبات سهام تمایل دارند تا نیاز به استخراج و مصرف انرژی نداشته باشند. اما به نظر شما لیکویید استیکینگ توانسته است یک راهحل عملی و کارآمد برای بهرهوری بیشتر از شبکههای مبتنی بر اثبات سهام و استفاده وسیع از فضای دیفای برای کاربران باشد؟! نظرات خود در این زمینه را با ما و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید تا به نتایج بهتری در این باره برسیم.