به طور کلی روانشناسی ترید بیانگر جنبههای مختلفی از شخصیت و رفتارهای یک فرد است که بر اقدامات و تصمیمات معاملاتی او تأثیر میگذارد. روانشناسی تحلیل تکنیکال ممکن است به اندازه ویژگیهایی مانند دانش، تجربه و مهارت در به وجود آمدن موفقیت در معاملات مهم باشد.
نظم و انضباط و ریسکپذیری دو بخش جداییناپذیر جنبههای روانشناسی معاملات (ترید) هستند. علاوه بر این از ترس و طمع به عنوان دو احساس شناخته شده در ارتباط با روانشناسی ترید یاد میشود، احساسات دیگری مانند امید و حسرت هم در رفتار معاملهگر تأثیرگذارند. همه اینها جنبههای مختلفی از روانشناسی ترید یا معامله هستند که در تریدر به صورت کم یا زیاد وجود دارد و نمیتوان هیچکدام را بد یا خوب و عامل موفقیت یا شکست تلقی کرد. تحلیل تکنیکال در واقع یکی از پیادهسازی درست و به موقع این جنبههاست که موفقیت یک معاملهگر را رقم میزند..
روانشناسی معاملات اغلب برای تحلیلگران تکنیکال از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است چرا که این تحلیلگران برای پیش برد تصمیمات به تکنیک نمودار سازی تکیه میکنند. نمودار یک سهام میتواند اطلاعات وسیعی در رابطه با حرکت سهام ارائه دهد درحالیکه تحلیل تکنیکال و تکنیکهای نمودار سازی میتوانند در تشخیص روند برای فرصتهای خریدوفروش مفید باشد. اما در نهایت رسیدن به درک درست حرکتهای بازار با شناخت روانشناسی ترید معاملهگران میسر میشود.
موارد متعددی در نمودارهای تکنیکال وجود دارد که معاملهگر باید به آنها توجه کند.همچنین گاهی لازم است به دانش خود در مورد سهام اعتماد کرده و به چگونگی حرکت قیمت و تأثیر عوامل گسترده دیگر بر بازار نیز توجه کند. معاملهگرانی که به تأثیر عوامل خارجی بر قیمت سهام توجه میکنند و با نظم و اعتمادبهنفس در معاملات خود پیش میروند و به عبارتی دیگر به روانشناسی معاملهگری متعادلی دارند، به طور کلی موفقیت و سودآوری بیشتری را تجربه میکنند.
بسیاری از افراد بر این باور هستند که هدف یک تکنیکالیست پیدا کردن بالانس قدرت فروشنده هاست و دست یابی به سود مشخص شده می باشد. و بعضی دیگر از روانشناسان تحلیل تکنیکال را آمیزهای بین هنر و علم می دانند آنها میگویند تحلیل تکنیکال علمی است از روشهای آماری استفاده میکنند و هنری است چون تاثیرات فردی در آن انجام می شود. پس بر این باورند که آمیزه ای بین علم و هنر در تکنیکالیست ها بیشترین سوددهی را برای آنها به وجود میآورد .
اکثر تکنیکال ها فکر میکنند اگر مثل همه فکر کنند درست است ولی میبایست در ترکیه مستقل فکر کرد چون اکثر افراد در مارکت ها و بازارهای مالی شکست می خورند لر موفق مستقیم و مستقل فکر میکند و تصمیم میگیرد و تریدر مستقیم می تواند از انبوه جمعیت پول در بیاورد ودر معامله خود سود کند.
با درک اصول روانشناسی بازارها و روانشناسی تحلیل تکنیکال ، انجام تحقیقات در این حوزه، میتوانیم هیجانات غالب بر بازار را شناسایی و از این هیجانات، به نفع خودمان استفاده کنیم.
برای نمونه، زمانی که عقربه نمودار ترس و طمع به سمت محدوده طمع (Greed) میل میکند، به احتمال بالا صف خریداران از فروشندگان طولانیتر است و در حال نزدیک شدن به سقفهای قیمتی بالاتری هستیم.
همانطور که میدانید، حتی در صعودیترین بازارها هم، شاهد Pullback و اصلاح خواهیم بود. بنابراین در صورت رسیدن به آن نقطه اوج، این احتمال وجود دارد که (حتی به صورت موقت)، قیمت به نواحی پایینتری کاهش یابد. به همین خاطر در محدوده طمع شدید، شاید بهتر باشد که ما جزو فروشندگان باشیم و از آنسو در محدوده ترس شدید، در گروه خریداران.
گاهی اوقات اگر به بازار نگاه تکنیکالی داشته باشید، جبران اشتباه، کاری آسان به نظر میرسد؛ به عنوان مثال، فرض کنید سهامی را خریداری کردهاید و زودتر از نقطه مناسب خروج، آن را فروختهاید. در چنین مواقعی میتوانید با بررسی عواملی که شما را متقاعد به فروش کردهاند، متوجه خطای خود شده و به کمک ابزارهای تحلیل تکنیکال و تغییر استراتژی، درصدد رفع آن برآیید و نقطه خروج را در مکان بهتری انتخاب کنید. اما این زمانی است که شما تنها نگاه تکنیکالی به بازار داشته باشید. در بسیاری از مواقع، با وجود داشتن استراتژیهای معاملاتی مناسب، باز هم موفق به کسب سود نمیشوید. اینجا است که متوجه اهمیت روانشناسی بازار میشوید.
روانشناسی بازار به ما میآموزد که هر روند خاصی که در بازار اتفاق میافتد، بیشتر از اینکه سود یا زیان ناشی از تغییر قیمت سهام را به نشان دهد، نشاندهنده جَو حاکم بر بازار است. به کمک روانشناسی بازار و شناخت خود به عنوان یک سرمایهگذار، این امکان برای ما فراهم میشود که از سرمایهگذاری هیجانی پرهیز کرده و در مدیریت سرمایه خود، حرفهای عمل کنیم.
روانشناسی در تحلیل تکنیکال از جمله پارامترهایی است که برای فعالان بازارهای مالی بسیار مهم است. چرا که نمیتوان تأثیر احساساتی مانند ترس و طمع و… و رفتارهای ناشی از آنها را بر شکلگیری روند بازارهای مالی، انکار کرد. معاملهگران بازارهای مالی در صورت نادیدهگرفتن این اصل، ممکن است دچار خسارتهای مالی قابل توجهی شوند. در حالی که اگر در کنار آشنایی با روشهای معاملاتی و مدیریت سرمایه، نسبت به مباحث روانشناسی بازار نیز آگاهی داشته باشند، تصمیمگیریهای بهتری برای انجام معاملات موفق، خواهندداشت. یکی از مهمترین دیدگاههای روانشناسی بازار، حرکت در خلاف جهت روند کلی بازار است. به عنوان مثال، زمانی که روند بازار، نزولی است و همه دچار ناامیدی شدهاند، شما اقدام به خرید کنید. آگاهی و اشراف بر مباحث روانشناسی بازار، به کمک مطالعه کتابهای مرتبط و شرکت در دورههای آموزشی، امکانپذیر است.