امروزه با گسترش روزافزون دنیای کریپتوکارنسی اصطلاحات مالی جدید مختلفی به زندگی روزمره ما وارد شدهاند و اگر به تازگی با دنیای ارزهای دیجیتالی آشنا شدهاید، مطمئنا تاکنون عناوینی همچون تحلیل فاندامنتال، تحلیل تکنیکال و استراتژیهای مختلف بازار رمزارزی به گوشتان خورده است و اگر خواننده این مطلب هستید به این معنا است که این سوال که «منظور از تحلیل فاندامنتال چیست؟» ذهن شما را به خود مشغول ساخته است. بازار ارزهای دیجیتال نیز همچون سایر بازارهای مالی و سهام، از مولفههای سوددهی مختلفی پشتیبانی میکنند و مسلما اگر قصد سرمایهگذاری و شرکت در یکی از این بازارهای مالی را دارید، برای این که بتوانید به تصمیم درستی در این زمینه دست یابید وهمچنین برای این که ریسک تحمل ضرر کمتری به سرمایه شما تحمیل گردد، حتما باید بتوانید عوامل مختلف تاثیرگذار در این زمینه را در قدم اول شناسایی و در قدم بعدی تحلیل و بررسی نمایید تا در نهایت بتوانید از این سرمایهگذاری خود، سود خوبی را کسب کنید. اصولا تمامی بازارهای مالی سنتی و همچنین نوین (نظیر بازار ارزهای دیجیتالی) از چندین روش کلی برای تجزیه و تحلیل دادههای موجود در این زمینه کمک میگیرد که یکی از روشهای تحلیلی موثر در این حوزه، تحلیل فاندامنتال است و با توجه به اهمیت آشنایی با این مفهوم و روش تحلیلی ما این مقاله از کیف پول من را به بررسی آن اختصاص دادهایم؛ بنابراین، اگر شما هم در این زمینه کنجکاو هستید، تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید.
تحلیل فاندامنتال روشی است که سرمایهگذاران و تریدرها با استفاده از آن در تلاشند تا ارزش ذاتی یک دارایی را تعیین کنند. در این روش با مطالعه دقیق عوامل داخلی و خارجی تاثیرگذار بر قیمت یک دارایی به این سوال پاسخ داده میشود که آیا ارزش فعلی دارایی مورد مطالعه کمتر از ارزش ذاتی آن است یا خیر؟ نتیجه این مطالعه میتواند به داشتن استراتژی مناسب برای سرمایهگذاری در یک دارایی کمک کند. به عنوان مثال، اگر به سرمایهگذاری در یک شرکت علاقهمند شدید، ابتدا میتوانید مواردی مانند درآمد شرکت، ترازنامه، صورتهای مالی و گردش پول مربوط به آن شرکت را مطالعه کنید تا نسبت به سلامت مالی آن اطمینان خاطر حاصل نمایید. سپس ممکن است که به صنعتی که شرکت در آن حوزه فعال است، نگاهی بیندازید. به عنوان مثال تحقیق کنید که رقبا چه کسانی هستند؟ جامعه هدف را چه افرادی تشکیل میدهند؟ آیا صنعت مربوطه در حال گسترش است؟ حتی میتوانید مطالعات خود را گستردهتر کنید تا ملاحظات اقتصادی مانند نرخ بهره و تورم را در تحلیل خود دخیل نمایید. موارد بالا همان چیزی است که به عنوان یک رویکرد از پایین به بالا شناخته میشود: شما با شرکتی که به آن علاقهمند هستید شروع میکنید و تلاش میکنید تا فهم خود را در اقتصاد گسترش دهید. اما روش برعکس این قضیه نیز وجود دارد و شما میتوانید با یک رویکرد از بالا به پایین، به نتیجه یکسان برسید. هدف نهایی تحلیل فاندامنتال، تجزیه و تحلیل ارزش و قیمت ذاتی یک دارایی و مقایسه آن با قیمت فعلی است. اگر ارزش ذاتی از ارزش فعلی بیشتر باشد، میتوان نتیجه گرفت که قیمت فعلی دارایی مدنظر ارزان است. در سمت مقابل اگر ارزش ذاتی کمتر از ارزش فعلی باشد، قیمت فعلی دارایی مدنظر گران محسوب میشود. با داشتن چنین اطلاعات مناسبی، میتوان در مورد خرید یا فروش آن دارایی تصمیمگیری آگاهانهای داشت. این روش در تمامی بازارها مانند بورس سهام، فارکس و یا بیت کوین و اتریوم و سایر ارزهای دیجیتال ممکن است ولی رویکرد متفاوتی دارد.
– میتوان گفت تحلیل بنیادی برای سرمایهگذاریهای بلندمدت مناسب است. توانایی شناسایی و پیشبینی روند طولانی مدت اقتصادی یک شرکت در سرمایهگذاریهایی که با دید کوتاه مدت انجام میشود، معنا پیدا نمیکند.
– سرمایهگذاری بر اساس تحلیل بنیادی میتواند به شرکتهایی با داراییهای ارزشمند، ترازنامه قوی، درآمد پایدار و… کمک کند.
– یکی دیگر از مزایای تحلیل بنیادی، ارتقا درک کامل سرمایهگذاران از فرآیند تجارت است. پس از تجزیه و تحلیل دقیق بنیادی، یک سرمایهگذار با عوامل اصلی درآمد و سود یک شرکت آشنا خواهد شد. این درک خوب میتواند به سرمایهگذاران کمک کند تا از سرمایهگذاری در شرکتهایی که مستعد زیان هستند جلوگیری کنند. همچنین با درک بهتر از تجارت یک شرکت، سرمایه گذاران بهتر میتوانند آگاهی خود را برای دستهبندی سهام در گروه صنعت مربوطه خود افزایش دهند.
نتیجه گیری :
برای افرادی که قصد سرمایهگذاری بلند مدت دارند، بررسی فاندامنتال باید به عنوان اساسیترین معیار برای انتخاب یک پروژه و سرمایهگذاری روی آن باشد. علاوه بر این، داشتن اطلاعات تکنیکال و بررسی نمودار قیمتی پروژهها نیز میتواند به سرمایهگذاران کمک کند، تا پس از بررسی تحلیل فاندامنتال پروژه، آن را در پایینترین قیمت ممکن خریداری کنند تا بتوانند بیشترین میزان سود را بدست آورند. بررسی فاندامنتال یک پروژه میتواند بسیار گسترده باشد و عوامل مختلفی را در برگیرد که ما در اینجا مهمترین آنها را مطرح کردهایم. اطلاعات مربوط به مارکتکپ، حجم معاملات روزانه، پارامترهای NVT، FCAS و.. ، همگی ابزارهایی هستند که میتوانند در کنار هم ما را به یک جمع بندی نسبتا درست نسبت به یک پروژه برسانند. حتما باید در نظر داشت که هر یک از این عوامل به تنهایی نمیتواند ما را به نتیجه برساند، بلکه استفاده از این اطلاعات در کنار هم است که میتواند به ما کمک کند تا با شناخت نسبی یک پروژه، پروژههای خوب و سودده را تشخیص داده و ریسک سرمایهگذاری را تا حد امکان کاهش دهیم.