اگر تا الان در بازار ارزهای دیجیتال فعالیت کرده باشید حتما راجع به پروتکل های لایه اول، دوم و حتی لایه سوم بلاکچین شنیده اید. اگر کنجکاو هستید بدانید این پروتکل ها و لایه های بلاکچین چه هستند و چرا به وجود آمده اند تا آخر این مقاله همراه ما باشید. قبل از اینکه با پروتکل های لایه 1 و 2 آشنا شوید بهتر است مقاله بلاک چین چیست به زبان ساده را برای آشنایی با این فناوری مطالعه کنید. فناوری بلاکچین که پایه و اساس بیت کوین است با هدف حذف واسطه هایی مانند بانک ها به وجود آمده است. اما برای رسیدن به این هدف باید سه ویژگی کلیدی را داشته باشد. این ویژگی ها که اصطلاحا به آن ها سه گانه بلاکچین می گویند عبارتند از: سرعت انجام تراکنش ها یا همان مقیاس پذیری،امنیت بالا و تمرکز زدایی. بانک ها و شرکت های پرداخت الکترونیکی می توانند چندین هزار تراکنش در ثانیه را تایید کنند. برای مثال شرکت پرداخت ویزا کارت می تواند بیش از 20000 تراکنش در ثانیه را پردازش کند در حالیکه بیت کوین می تواند حداکثر هفت تراکنش در ثانیه را پردازش کند. درنتیجه بلاکچین ها برای رسیدن به اهداف خود باید مقیاس پذیری بالایی داشته باشند. در اینجا بود که برای بالا بردن مقیاس پذیری آن ها لایه های بعدی بلاکچین به وجود آمدند.
پروتکلهای L3 پتانسیل بالایی دارند و انتظار میرود نحوه عملکرد بلاک چین در صنعت دارایی دیجیتال را به شدت تغییر دهند. به تعبیر عدهای لایه سه مربوط به برنامههای غیرمتمرکز است، اما منظور ما از Layer 3 زیرساختی و در ارتباط با قابلیت همکاری است. بحث لایه سه را با یک مثال در دنیای فیزیکی آغاز میکنیم. در قرن نوزدهم ایالات متحده رونق ساخت راهآهن را تجربه کرد. چندین شرکت بزرگ در ساخت و توسعه شبکه راهآهن مشغول بودند. تصور کنید هر یک از این شرکتها خط آهنی را مطابق با استانداردهای خود میساخت که با دیگران سازگاری نداشت (گیجهای مختلف مسیر، اشکال مختلف ریل و غیره). شاید برخی از طرحها بهینهتر از آنچه امروز استفاده میشود باشد یا برخی از این استانداردها برای کارهای خاص مناسبتر باشند، اما در این صورت هر شرکت باید خط خود را در هر نقطه ایجاد و ماشینها و لوکوموتیوهای جداگانهای مطابق با استانداردهای اختصاصی خودش تولید میکرد. به جای یک ایستگاه راهآهن در هر روستا، باید چندین ایستگاه مختلف برای هر یک از شبکههای راهآهن ناسازگار ساخته میشد. فکر میکنید در این صورت چه اتفاقی می افتاد؟ آیا راهآهن همچنان به یک مجرای اساسی برای توسعه سرزمینهای جدید، بهبود روابط اقتصادی بین مناطق و غیره تبدیل میشد؟ به عبارت دیگر فقدان قابلیت همکاری چه تاثیری بر پذیرش این فناوری میگذاشت؟ برخی از توسعهدهندگان راهحلهای لایه ۲ اظهار میکنند که قصد دارند مشکل قابلیت همکاری را در آینده حل کنند، اما در حال حاضر آنها همچنان به بهبود پروژههای خود با تمرکز روی یک بلاکچین خاص مشغول هستند. آیا اصلا پروژههای لایه ۲ باید برای حل مشکل قابلیت همکاری تلاش کنند؟ عدهای معتقدند که این مشکل به سطح دیگری یعنی لایه ۳ تعلق دارد و بهتر است آن را جداگانه و با کمک رویکردهای تخصصی حل کنیم. بنابراین لایه سوم جایی است که راهحلهای مربوط به قابلیت همکاری بین بلاکچینهای مختلف در آن وجود دارد. برای درک بهتر لایه ۳، بهتر است مروری بر معضل سهگانه بلاک چین (Blockchain Trilemma) داشته باشیم.
نتیجه گیری :
تعامل واقعی نهتنها منجر به افزایش پذیرش فناوری بلاک چین و ارزهای دیجیتال میشود، بلکه به این صنعت اجازه میدهد تا فراتر از امور مالی پیش برود و ما را به سمت اینترنت ارزش (IoV) سوق خواهد داد. این مفهوم به اینترنتی اشاره دارد که در آن ارزش میتواند به راحتی، مقرونبهصرفه و قابل اعتماد مانند دادههای موجود در وب منتقل شود. علاوه بر پول، IoV به کاربران این امکان را میدهد که هر دارایی ارزشمندی مانند سهام، اوراق قرضه، کالاها، موسیقی، مالکیت معنوی، هنر و پیشرفتهای علمی را مبادله کنند. در حالی که قطعا سالها با اینترنت ارزش فاصله داریم، دیدن اینکه چگونه پروتکلهای L3 قابلیت همکاری شبکههای بلاکچینی را با عملکرد میان زنجیرهای تقویت میکنند، هیجانانگیز خواهد بود. در این مقاله در رابطه با این که لایه ۳ در بلاکچین چیست و روی چه موضوعی متمرکز است صحبت کرده و چند نمونه از پروژههای آن را معرفی کردیم. نظر شما در مورد لایه ۳ چیست؟ آیا همانند لایه ۲ شاهد پروژههای زیادی روی این لایه هم خواهیم بود؟